تصاوير منتخب

پایگاه خبری فیروزه کویر (امامزاده سیدجلال الدین )

قابل توجه ادارات دولتی و همشهریان عزیز
ارسال پیامک تبلیغاتی ، جشن ها ، جلسات ، مراسم تشیع ، ترحیم ، ختم و ... پذیرفته میشود .
برای اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۳۳۹۲۷۵۱۲ تماس حاصل نمائید .

بایگانی

پربحث ترين ها

پربازديدترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

۰

مراسم جشن میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) درآستان مقدس امامزاده سیدجلال الدین اشرف

اخبار ویژه آستان مقدس امامزاده

مراسم جشن میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) درآستان مقدس امامزاده سیدجلال الدین اشرف

به مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)، مراسم جشنی 


به همت اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان رفسنجان و هیئت امناء و امور فرهنگی 


آستان مقدس امامزاده سید جلال الدین اشرف و انجمن محبین صادق الائمه علیه السلام 


و دهیاری سه قریه شمس آباد نوق و موسسات جامعه القرآن نوق ۱و۲ و مدرسه 


قرآنی صادق الائمه علیه السلان رضوان با حضور مردم ولایتمدار منطقه در روز جمعه 


مورخ ۲۶ آذر ماه سال ۱۳۹۵ درآستان مقدس امامزاده سیدجلال الدین اشرف برگزار شد. 


به گزارش فیروزه کویر در این مراسم ابتدا دعای ندبه توسط کارشناس علوم قرآنی و 

حدیث کربلایی رضا غلامرضا 


زاده مداح روشندل قرائت گردید بعد از صرف صبحانه مراسم شروع گردید. قرائت قرآن و 

مولودی خوانی توسط برادر دو 

شهید حاج علی ملایی مداح اهل بیت صورت گرفت و پس آن حجت الاسلام محرابی 

مدیریت حوزه علمیه امام 


حسن مجتبی علیه السلام رفسنجان با سخنان خود اهل مجلس را به فیض رساندند 

. ایراد خطابه توسط فاطمه 


زهرا تقی زاده و مولودی خوانی توسط خواهران دوقلو فاطمه الزهرا و رقیه بامری و گروه

 سرود مدرسه قرآنی صادق 


الائمه علیه السلام از برنامه جالب این جشن بود.


حضرت حجت السلام والمسلمین محرابی مدیریت حوزه علمیه امام حسن مجتبی علیه السلام در ابتدای 


کلامشان اشاره به مقام پیامبر داشتند:پیامبر ما آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویل‌دهندهٔ کتاب قرآن و 

تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف نشدهٔ یکتا پرستی (دین حنیف است. او هم‌چنین به عنوان یک سیاست‌مدار، 


رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی 


مذاهب، مأمور تعلیم فرمان‌های خدا به شمار می‌رود.


مدیر حوزه علمیه امام حسن مجتبی علیه السلام رفسنجان حجت السلام والمسلمین محرابی به داستان نذر 


عبدالمطلب و ذبح عبدالله پدر پیامبر اشاره کردند و گفتند:


داستان ذبح عبد الله را نیز بسیاری از اهل حدیث و تاریخ وسیره نویسان با مختصر اختلافی در کتابهای خود آورده 


اند وداستان-که خود در کتاب زندگانی پیغمبر اسلام برشته تحریردر آورده ایم-از اینجا شروع می شود که سالها قبل 


از ریاست اجداد رسول خدا در مکه دو قبیله بنام جرهم و خزاعه در آنجاحکومت داشتند که نخست جرهمیان بودند و 

سپس قبیله خزاعه آنها را بیرون کرده و خود در مکه بحکومت رسیدند.


و آخرین کسی که از طایفه جرهم در مکه حکومت داشت ودر جنگ با خزاعه شکست خورد شخصی بود بنام عمرو 


بن حارث که چون دید نمی تواند در برابر خزاعه مقاومت کند وبزودی شکست خواهند خورد بمنظور حفظ اموال کعبه 


از دستبرددیگران بدرون خانه کعبه رفت و جواهرات و هدایای نفیسی راکه برای کعبه آورده بودند و از آنجمله دو آهوی 

طلائی و مقداری شمشیر و زره و غیره بود همه را بیرون آورد و بدرون چاه زمزم ریخت و چاه را با خاک پر کرده و 


مسدود نمود و برخی گفته اند:حجر الاسود را نیز از جای خود برکند و با همان هدایادر چاه زمزم دفن کرد،و سپس 


بسوی یمن گریخت و بقیه عمر خود را با تاسف بسیار در یمن سپری کرد.این جریان گذشت ودر زمان حکومت 


خزاعه و پس از آن نیز در حکومت اجدادرسولخدا«ص »کسی از جای زمزم و محل دفن هدایا اطلاعی نداشت و با 


اینکه افراد زیادی از بزرگان قریش و دیگران درصدد پیدا کردن جای آن و محل دفن هدایا بر آمدند اما بدان دست


 نیافتند و بناچار چاههای زیادی در شهر مکه و خارج آن برای سقایت حاجیان و مردم دیگر حفر کردند و مورد استفاده آنان بود.

عبد المطلب نیز پیوسته در فکر بود تا بوسیله ای بلکه بتواندجای چاه را پیدا کند و آنرا حفر نموده این افتخار را 


نصیب خودگرداند،تا اینکه روزی در کنار خانه کعبه خوابیده بود که درخواب دستور حفر چاه زمزم را بدو دادند،و این 


خواب همچنان دو بار و سه بار تکرار شد تا از مکان چاه نیز مطلع گردید و تصمیم به حفر آن گرفت.


روزی که می خواست اقدام به این کار کند تنها پسر خود راکه در آنوقت داشت و نامش «حارث »بود همراه خود 


برداشته وکلنگی بدست گرفت و بکنار خانه آمده شروع بکندن چاه کرد.


قریش که از جریان مطلع شدند پیش او آمده و بدو گفتند:


این چاهی است که نخست مخصوص به اسماعیل بوده و ما همگی نسب بدو می رسانیم و فرزندان اوئیم،از اینرو 


ما را نیز دراین کار شریک گردان،عبد المطلب پیشنهاد آنانرا نپذیرفته وگفت:این ماموریتی است که تنها بمن داده 


شده و من کسی رادر آن شریک نمی کنم،قریش به این سخن قانع نشده و درگفتار خود پافشاری کردند تا بر طبق 


روایتی طرفین، حکمیت زن کاهنه ای را که از قبیله بنی سعد بود و در کوههای شام مسکن داشت،پذیرفتند و قرار 


شد بنزد او بروند و هر چه او حکم کردگردن نهند،و بهمین منظور روز دیگر بسوی شام حرکت کردند ودر راه به بیابانی 

برخوردند که آب نبود و آبی هم که همراه داشتند تمام شد و نزدیک بود بهلاکت برسند که خداوند از زیرپای 


عبد المطلب یا زیر پای شتر او چشمه آبی ظاهر کرد و همگی از آن آب خوردند و همین سبب شد که همراهان 


قرشی او مقام عبد المطلب را گرامی داشته و در موضوع حفر زمزم از مخالفت باوی دست بردارند و از رفتن بنزد زن 


کاهنه نیز منصرف گشته،بمکه باز گردند.


و در روایت دیگری است که عبد المطلب چون مخالفت قریش را دید بفرزندش حارث گفت:اینان را از من دور کن و 


خود بکارحفر چاه ادامه داد،قریش که تصمیم عبد المطلب را در کار خودقطعی دیدند دست از مخالفت با او برداشته و 


عبد المطلب زمزم را حفر کرد تا وقتی که بسنگ روی چاه رسید تکبیر گفت،وهمچنان پائین رفت تا وقتی آن دو 


آهوی طلائی و شمشیر و زره وسایر هدایا را از میان چاه بیرون آورد و همه را برای ساختن درهای کعبه و تزئینات آن 


صرف کرد،و از آن پس مردم مکه وحاجیان نیز از آب سرشار زمزم بهره مند گشتند.


گویند:عبد المطلب در جریان حفر چاه زمزم وقتی مخالفت قریش و اعتراضهای ایشان را نسبت بخود دید و مشاهده 


کرد که برای دفاع خود تنها یک پسر بیش ندارد با خود نذر کرد که اگرخداوند ده پسر بدو عنایت کرد یکی از آنها را در 


راه خدا-و درکنار خانه کعبه-قربانی کند،و خدای تعالی این حاجت او رابرآورد و با گذشت چند سال ده پسر پیدا کرد 


که یکی از آنهاهمان حارث بن عبد المطلب بود و نام نه پسر دیگر بدین شرح بود:


حمزه،عبد الله،عباس،ابو طالب-که بگفته ابن هشام نامش عبد مناف بود-زبیر،حجل-که او را غیداق نیز می گفتندمقوم، ضرار،ابو لهب.

با تولد یافتن حمزه و عباس عدد پسران عبد المطلب به ده تن رسید،و در اینوقت عبد المطلب به یاد نذری که کرده بود افتاد،و از اینرو آنها را جمع کرده و داستان نذر خود را به اطلاع ایشان رسانید.

فرزندان اظهار کردند:ما در اختیار تو و تحت فرمان توهستیم.عبد المطلب که آمادگی آنها را برای انجام نذر خودمشاهده کرد آنانرا بکنار خانه کعبه آورد،و برای انتخاب یکی از ایشان قرعه زد،و قرعه بنام عبد الله در آمد،که گویند:

عبد الله از همه نزد او محبوبتر بود.

در این هنگام عبد المطلب دست عبد الله را گرفته و با دست دیگر کاردی بران برداشت و عبد الله را بجایگاه قربانی آورد تا درراه خدا قربانی نموده بنذر خود عمل کند.

مردم مکه و قریش و فرزندان دیگر عبد المطلب پیش آمده وخواستند بوسیله ای جلوی عبد المطلب را از اینکار بگیرند ولی مشاهده کردند که وی تصمیم انجام آنرا دارد،و از میان برادران عبد الله،ابو طالب بخاطر علاقه زیادی که به برادر داشت بیش ازدیگران متاثر و نگران حال عبد الله بود تا جائی که نزدیک آمد ودست پدر را گرفت و گفت:

پدر جان!مرا بجای عبد الله بکش و او را رها کن!

در اینهنگام دائیهای عبد الله و سایر خویشان مادری او نیزپیش آمده و مانع قتل عبد الله شدند،جمعی از بزرگان قریش نیز که چنان دیدند نزد عبد المطلب آمده و بدو گفتند:

تو اکنون بزرگ قریش و مهتر مردم مکه هستی و اگر دست بچنین کاری بزنی دیگران نیز از تو پیروی خواهند کرد و این بصورت سنتی در میان مردم در خواهد آمد.

پاسخ عبد المطلب نیز در برابر همگان این بود که نذری کرده ام و باید به نذر خود عمل نمایم.

تا بالاخره پس از گفتگوی زیاد قرار بر این شد که شتران چندی از شتران بسیاری که عبد المطلب داشت بیاورند و برای تعیین قربانی میان عبد الله و آنها قرعه بزنند و اگر قرعه بنام شتران در آمد آنها را بجای عبد الله قربانی کنند و اگر باز بنام عبد الله در آمد به عدد شتران بیافزایند و قرعه را تجدید کنند وهمچنان به عدد آنها بیفزایند تا وقتی که بنام شتران در آید،عبد المطلب قبول کرد و دستور داد ده شتر آوردند و قرعه زدند بازدیدند بنام عبد الله درآمد ده شتر دیگر افزودند و قرعه زدند بازدیدند قرعه بنام عبد الله در آمد ده شتر دیگر افزودند و قرعه زدند باز هم بنام عبد الله در آمد و همچنان هر بار ده شتر اضافه کردند وقرعه زدند و همچنان عبد الله در می آمد تا وقتی که عدد شتران به صد شتر رسید قرعه بنام شتران در آمد که در آنهنگام بانگ تکبیرو صدای هلهله زنان و مردان مکه بشادی بلند شد و همگی خوشحال شدند،اما عبد المطلب قبول نکرده گفت:من دو باردیگر قرعه می زنم و چون دو بار دیگر نیز قرعه زدند بنام شتران در آمدو عبد المطلب یقین کرد که خداوند به این فدیه راضی شده وعبد الله را رها کرد و سپس دستور داد شتران را قربانی کرده گوشت آنها را میان مردم مکه تقسیم کنند.

محرابی در مورد داستان زندگی پدر پیامبر اشاره کردند و گفتند: عبدالله از طریق ازدواج فصل نوینى از زندگى به روى خود گشود و شبستان زندگى خود را با داشتن همسرى مانند آمنه روشن ساخت و پس از چندى براى تجارت راه شام را همراه کاروانى که از مکه حرکت مى‌کرد، در پیش گرفت .

زنگ حرکت نواخته شد و کاروان به راه افتاد و صدها دل را نیز همراه خود برد، در این وقت آمنه دوران بارداری خود را مى‌گذرانید، پس از چند ماه طالع کاروان آشکار گشت، و عده‌اى به منظور استقبال از خویشان خود تا بیرون شهر رفتند.

پدر عبدالله نیز در انتظار پسر بود، دیدگان کنجکاو عروسش هم عبدالله را در میان کاروان جستجو مى‌کرد، متاسفانه اثرى از او در میان کاروان نبود و پس از تحقیق مطلع شدند که عبدالله موقع مراجعت در یثرب “مدینه” بیمار شده و براى استراحت و رفع خستگى، میان خویشان توقف کرده است، استماع این خبر آثار اندوه و پریشانى در چهره هر دو پدید آورد و سیلاب اشکى از دیدگان پدر و عروس فرو ریخت.

عبدالمطلب بزرگترین فرزند خود به نام حارث را مامور کرد که به یثرب برود و عبدالله را همراه خود بیاورد، ولی وقتى وی وارد مدینه شد اطلاع یافت که عبدالله یک ماه پس از حرکت کاروان با همان بیمارى چشم از جهان بربسته است .

هنگامی که عبدالله پدر بزرگوار پیامبر ص، قبل از ولادت پیامبر ص از دنیا رفت، عبدالمطلب با کمال اخلاص، سرپرستی امنه و سپس محمد ص را پس از ولادت به عهده گرفت. امنه، درباره پیامبر (ص) میگوید: هنگامی که محمد ص در رحم من بود، شنیدم منادی غیبی گفت:

بگو پناه می برم به خدای یکتا از گزند هرکسی که حسادت میکند، سپس نام او را محمد (ص)بگذار.

در این هنگام امنه برای عبدالمطلب چنین پیام داد: برای تو پسری متولد شده است، بیا و او را ببین.

عبدالمطلب امد و ان نور را دید، و شادمان شد، و امنه انچه را که هنگام حمل و وضع حمل، دیده بود، برای عبدالمطلب بازگو کرد. عبدالمطلب نوزاد را در اغوش گرفت و در داخل خانه کعبه شد و در انجا به دعا و نیایش پرداخت. وا ز درگاه خداوند به خاطر عطای چنین فرزندی، شکر و سپاس بجا اورد، و مطابق بعضی از روایات این اشعار را به عنوان ادای شکر الهی خواند: «حمد و سپاس خداوندی را که این پسر پاک و لطیف را به من عطا فرمود.

پسری که در گهواره نسبت به سایر نوزادان پسر، برتری و اقایی دارد، پناه می دهم او را به این خانه ای که دارای چند رکن است.

در تاریخ امده:پیامبر (ص) در ان هنگام که سه ساله بود و در نزد مادر رضاعی خود حلیمه سعدیه به سر می برد، روزی به حلیمه گفت: « ای مادر! چرا دو نفر از برادرانم را (منظور فرزندان حلیمه هستند) در روز نمیبینم؟»

حلیمه گفت: انها روزها گوسفندان را به بیابان برای چراندن می برند، اکنون در بیابان هستند. محمد (ص) گفت: چرا من همراه انها نروم؟

حلیمه گفت: ایا دوست داری همرا انها به صحرا بروی؟

محمد (ص) گفت :اری

صبح بعد، حلیمه، روغن بر موی محمد (ص) زد و یک «مهره یمانی» (برای حفاظت او) بر گردنش اویخت.

محمد ص در همان دوران کودکی با خرافات و امور بیهوده مبارزه می کرد، بی درنگ همان مهره را از گردن بیرون اورد و به دور انداخت سپس رو به حلیمه کرد و فرمود:مادر جان! ارام بگیر، این چیست، من خدایی دارم که مرا حفظ میکند، نه مهره یمانی.

خدیجه دختر خویلد، از خاندان قریش، بانویی بسیار پاکدامن و ارجمند بود، او دو شوهر کرد، هر دو از دنیا رفتند، و اموال بسیاری از انها از طریق ارث به او رسید، ثروت او از حد و مرز گذشت، همواره کاروانهای بازرگانی او در شام و یمن و وطائف، در حرکت بودند.

او توسط عموی خود به نام «ورقه بن نوفل» که از دانشمندان و کشیشان مسیحی بود، به مقام پیامبر اگاه شده بود، به علاوه خود روش پاک و ارجمند محمد ص را دیده بود، و امانت داری و صداقت او را مشاهده کرده بود، از این رو مجذوب و شیفته بی قرار پیامبر ص شد، و تصمیم گرفت با پیامبر(ص) ازدواج کند، در این وقت پیامبر (ص) ۲۵ سال داشت ولی از سن خدیجه ۴۰ سال میگذشت، و به نقل بعضی او در این هنگام ۲۸ سال داشت پیامبر (ص) با وساطت عمویش ابوطالب ، وسائل ازدواج با خدیجه را فراهم کرد ، و این ازدواج مقدس انجام شد

قبل از اینکه پیامبر ص در چهل سالگی به مقام پیامبری برسد، همه مردم او را به عنوان امین و راستگو می شناختند، و هرگز در او گناه و انحرافی ندیده بودند .

احمد تقی نژاد مسئول انجمن محبین حضرت صادق الائمه علیه السلام ضمن تعریف و تمجید از پیامبر و امام صادق علیه السلام اشاره به مسائل روز با توجه قدرت‌ها به استفاده از جنگ نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمت‌آمیز با به کارگیری شیوه‌های نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده اشاره کرد و گفت:

در روزگار ما اندیشه های باطل مادی و سرمایه داری، با روی آوردن به معنویت و دین، فضایی از دین داری و معنویت ورزی را ایجاد کرده اند تا در پوشش آن، هوس های ناپاک خود را توجیه نموده و آرزوهای ناروای خویش را برآورند، که به این ترتیب، عرصه گسترده ای از نبرد میان حق و باطل را گشوده اند؛ نبردی که صحنه رویارویی ارزش ها و اعتقادات بوده و پیروزی در آن، حفظ کردن یا تغییر دادن باورها و ارزش هاست.

اینترنت بازاری است که در سطح جهان گسترده است و در آن همه چیز یافت می شود و هرکس به فراخور حال ، خوشه ای از آن بر می گیرد. کاربران زیادی روزانه به اینترنت سر می زنند و از امکانات آن بهره می گیرند و در همین حال افراد سودجو با ایجاد سایت های خاص خود سعی می کنند تا این مشتریان رابه سمت خود جلب نموده و به مقاصدخود نائل آیند ، از طرفی بسیار ی از مراکز علمی ، تجاری ، فرهنگی و خبری و … نیز به دنبال استفاده صحیح و یا سودجویانه از این شاهراه اطلاعاتی هستند و بدین لحاظ با ایجاد سایت های مناسب درصد انجام امور مثبت می باشند.

قرآن می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ.شاید یک تفسیر این آیه این باشد که با همان ابزاری که به جنگ شما می آیند باید به جنگ دشمنان اسلام رفت. لذا پاسخ تهدید نرم، مقابله نرم است. پاسخ مبارزه علمی، مبارزه علمی است.

باز در قرآن آمده: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ .این آیه به این مساله اشاره دارد که ما می بایست از تمامی ظرفیتهای ممکن خود در جنگ نرم بهره جوییم.

یکی از ابزار های مهم دشمن در جریان جنگ نرم سایبری در این راستا، سایتهای شبکه های اجتماعی اینترنتی و شبکه های وبلاگی هستند.اگر چه کشورهای حامی و بنیان گذار در آن تبلیغ مستقیم ندارند، اما با ایجاد زمینه طرح و نشر مباحث مورد علاقه و به صورت مثلاً بی طرف به مدیریت افکار عمومی می پردازند. اگرچه هک نمادین این سایت ها توسط هر گروهی به هر شکل می تواند یک پاتک خوب برای شروع علیه این جریان باشد، اما نمی توان صرفا با هک یا فیلترینگ آثار این گونه جنگهای نرم را کاهش داد.بلکه ورود سازمان یافته به این بستر اجتماعی توسط دلسوزان و آگاهان عرصه مبارزه با جنگ نرم و تولید وانتشار اطلاعات مبتنی بر حقایق وبصیرت سیاسی از راهکارهای مبارزه موثر در این عرصه است.

ما خادمان صادقیه در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی سه سایت:

بنامهای پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه وپایگاه مذهبی دارالصادقیون و پایگاه حفظ حیا و عفت مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام علیها را راه اندازی نمودیم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.

آقای حاج عباس کریمی دهیار سه قریه شمس آباد در ابتدای مراسم ضمن تبریک میلاد حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق (ع) با اشاره به رحمانیت و مهربانی پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) گفت: یکی از مواردی که در ایام ولادت با سعادت خاتم الانبیاء می توان به آن اشاره نمود این است که خداوند پیغمبر را به عنوان مظهر رحمت ستوده است.

آقای حاج اکبر رضایی شریف مجری مراسم با اشاره به اینکه اولین چیزی که خداوند خلق کرده نور پیامبر است، اظهار داشت: قبل از خلقت بشر و تمام کائنات، نور پیامبر وجود داشته است و همه از نور خاتم پیامبران فیض برده اند که همان نور خداست و هیچ موجودی در این هستی نیست که از وجود مبارک ایشان ارتزاق نکند.

لازم به ذکر است، این مراسم همه ساله همزمان با سالروز میلاد رسول اکرم(ص) و رئیس مکتب جعفری، با حضور عموم زائران و مجاوران در صحن امامزاده برگزار می شود.

گفتنی است این مراسم با قرعه کشی اسامی شرکت کنندگان و تجلیل از جامعه قرآنی اهدا جوایز پایان یافت. اهدا جوائز از طرف امور فرهنگی آستان مقدس امامزاده و دهیاری سه قریه شمس آباد و موسسات جامعه القرآن و انجمن محبین حضرت صادق الائمه علیه السلام و خانواده مرحوم حاج حسین پور یوسف صورت گرفت.


dscn0070

dscn0088

dscn0099

dscn0132

dscn0121

dscn0106

dscn0083

dscn0057

dscn0081

dscn0133

dscn0094

dscn0052


dscn0069

dscn0127

dscn0125

dscn0100

dscn0086

dscn0068

dscn0113

dscn0045

dscn0051

dscn0123

dscn0128

dscn0061

dscn0126

dscn0124

dscn0093

dscn0089

dscn0077

dscn0053

dscn0098

dscn0096

dscn0111

dscn0109

dscn0108

dscn0078

ارسال دیدگاه

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی